- رستخیز برانگیختن (تَ رِ قَ / قِ اُ دَ)
محشر برپا کردن. غوغا افکندن. هنگامه بپا کردن:
من و این سواران و شمشیر تیز
برانگیزم اندر جهان رستخیز.
فردوسی.
وگرنه من و گرز و شمشیر تیز
برانگیزم اندر جهان رستخیز.
فردوسی.
زدی گردنش را به شمشیر تیز
برانگیختی از جهان رستخیز.
فردوسی.
عشقت آتش ز جان برانگیزد
رستخیز از جهان برانگیزد.
خاقانی.
در این سو سکندر به شمشیر تیز
برانگیخته از جهان رستخیز.
نظامی.
رجوع به رستخیز و رستخیز انگیختن و رستخیز برآوردن شود
من و این سواران و شمشیر تیز
برانگیزم اندر جهان رستخیز.
فردوسی.
وگرنه من و گرز و شمشیر تیز
برانگیزم اندر جهان رستخیز.
فردوسی.
زدی گردنش را به شمشیر تیز
برانگیختی از جهان رستخیز.
فردوسی.
عشقت آتش ز جان برانگیزد
رستخیز از جهان برانگیزد.
خاقانی.
در این سو سکندر به شمشیر تیز
برانگیخته از جهان رستخیز.
نظامی.
رجوع به رستخیز و رستخیز انگیختن و رستخیز برآوردن شود
